کلاس ما

در این وبلاگ به فعالیتهای کلاس ما پرداخته می شود

کلاس ما

در این وبلاگ به فعالیتهای کلاس ما پرداخته می شود

شعر

  با یاد ونام خدا

  با سلام و آرزوی موفقیت برای شما

  برادر و خواهر گرامی 

  شعری از پروین اعتصامی تقدیم به دانش آموزان خوبم

      اشک یتیم

روزی گذشت پادشهی از گذرگهی

فریاد شوق برسر هر کوی و بام خاست

پرسید زان میانه یکی کودکی یتیم

کاین تابناک چیست که برتاج پادشاست

آن یک جواب داد چه دانیم ما که چیست

دانیم آن قدر که متاعی گرانبهاست

نزدیک رفت پیرزنی گوژپشت و گفت:

این اشک دیده ی من و خون دل شماست

ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است

این گرگ سالهاست که با گله آشناست

آن پرسا که ده خَرَد و مِلک، رهزن است

آن پادشا که مال رعیت خورد گداست

بر قطره ی سرشک یتیمان نظاره کن

تا بنگری که روشنی گوهر از کجاست.  

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.